در توصیف نظرهای مثبتمان دربارهٔ یک فیلم یا سریال از واژههای متفاوتی استفاده میکنیم: خوب، خیلی خوب، عالی، محشر، فوقالعاده، خفن!، تکاندهنده، تأثیرگذار، بینظیر... اما وقتی اثری را با واژهٔ «زیبا» توصیف میکنیم منظور دیگری داریم. فقط گاهی فیلم خوبی را «زیبا» میخوانیم زیرا بار معنایی این کلمه با همهٔ کلمات تحسینآمیز دیگر متفاوت است. این کلمه، کیفیتی را توضیح میدهد که لطافت و نوازش روح بیننده، ویژگی اصلی آن است. یک اثر وسترن باید چه باشد که بشود آن را «زیبا» توصیف کرد؟ سریال 1883 زیباست.
وسترن یک ژانر مردانه است و تعداد فیلمهایی که زن در آنها نقش محوری یا حتی نقش مهمی داشته باشد، چندان زیاد نیست. از قدیمیها دستری دوباره میتازد (جرج مارشال، 1939)، مزرعهٔ بدنام (فریتس لانگ، 1952)، کالامیتی جین (دیوید باتلر، 1953)، جانی گیتار (نیکلاس ری، 1954)، نابخشوده (جان هیوستن، 1960)، کت بالو (الیوت سلوراستاین، 1965)، شالاکو (ادوارد دمیتریک، 1968) و دو قاطر برای خواهر سارا (دان سیگل، 1970) به یادم میآید و از جدیدترها دختران بد (جاناتان کاپلان، 1994)، سریع و مرده (سام ریمی، 1995) و میانبر به میکس (کلی ریچارد، 2010). میتوان با مقداری جستوجوی بیشتر چند فیلم دیگر به این فهرست افزود (از جمله دو نسخهٔ شهامت واقعی، یکی ساختهٔ هنری هاتاوی در 1969 و دومی ساختهٔ برادران کوئن در 2010)، اما حتی یک فهرست کامل از این دسته فیلمها هم نمیتواند مردانه بودن ژانر وسترن و غلبهٔ حضور مردان در اکثریت قریب به اتفاق فیلمهای وسترن را نفی کند. در سریال 1883 دختری هفدهساله محور و راوی داستان است و در بسیاری از لحظهها، مونولوگهای او داستان را پیش میبرد یا حالوهوا و احساساتش را توصیف میکند.