بخش عمدهای از جذابیت علفزار معطوف به التهاب مضمونی آن است. پرداختن به ماجرای عیاشی و خوشگذرانیهای شبانه در استخرهای مختلط، آن هم توسط منسوبان و خویشاوندان مدیران سیستم، به عنوان موضوع اصلی یک فیلم از دو جنبه برای مخاطب تابوشکنی در این سینما محسوب میشود؛ یکی تابوی اجتماعی مربوط به تمرکز دراماتیک و شخصیتی بر این نوع محفلها و دیگری تابوی سیاسی ارتباط آن با مدیرانی که بر مبنای دفاع از «ارزشها» ثبات و ارتقای مقام پیدا کردهاند. در واقع فیلمساز دو روند را دنبال میکند: فساد اجتماعی و فساد سیاسی که هر یک از دیگری به صورت متقابل تغذیه میکند و البته قرارگیری آن در کنار اصرار دادستان به حلوفصل غیرقانونی ماجرای استخر برای حفظ وجهة شهردار، فساد قضایی را هم به آن میافزاید. این فضا، حاشیههایی جدی نیز در طبقات فرودست میپروراند که حمله و تعرض جوانان روستایی به باغ و ساکنانش یا ماجرای زوج معتاد (محسن و فریبا) از آن جمله هستند؛ اولی نوعی بازتاب و پیامد مستقیم است و دومی، ایدهای برای انتقال این معنا که در جامعهای که بزههای بزرگ نادیده انگاشته میشوند، بزههای کوچک بیش از حدشان جدی گرفته میشوند.