از آن نیمروز تفتیده و غبارآلود که ساختمان بیقوارهٔ «متروپل» رُمبید و روی سر مردم آوار شد تا الان که حدود یک ماه از فاجعه گذشته و هنوز کسانی لابهلای کپههای خاک و آهنپاره به دنبال نشانههایی از عزیزانشان میگردند، داغ دل خوزستان یک لحظه آرام نگرفت. خبرهایی که از آبادان میرسد، عکسها و ویدئوهای کوتاه (آنقدر کوتاه که با اینترنت ازنفسافتادهٔ شهر بتوان فرستادشان) و روایتهای مردم، از مردان و زنان سوگواری نشان دارد که هنوز در غم عزیزانشان یزله میروند و دم میگیرند و دمام میکوبند. فاجعهٔ متروپل در تقارن تاریخی عجیبی یادآور تراژدی سینما رکس است و عجیبتر آنکه این برج بدفرجام، نامش را از سینما متروپل گرفته بود که زمانی مثل رکس و چندین سینمای زیبا و آباد و فعال دیگر، جلوههایی از رونق زندگی فرهنگی در شهری آباد و شاد و پرتکاپو را بازتاب میداد و اکنون صرفاً نامیست که به خاطرهای پیوند خورده؛ و از این پس مثل رکس با فاجعهٔ مرگ مردم به یاد آورده خواهد شد.
دربارهٔ متروپل و وقایع تلخی که باعث شکلگیری این فاجعه شد، وجوه اجتماعی و سیاسیاش، و فساد و ناکارآمدی همهٔ کسانی که در وقوع این حادثه گناهکارند، مطالب مفصلی نوشته شده و در فضای مجازی هم پستهای فراوانی منتشر شده و خواهد شد. ما در این مجموعه سعی کردیم از زاویهٔ سینما، پیوندهای آبادان با فیلمهای سینمایی و اساساً فرهنگ سینما در شهر را بررسی کنیم و گذری به نوستالژی و خاطره داشته باشیم، به یادگار از روزهای خوب و زیبایی که همچنان در حافظهٔ آنان که آن روزگار را زندگی کردهاند پررنگ و برقرار مانده است. حضور آبادان در فیلمهای ایرانی و همچنین تاریخچهٔ سینماهای این شهر را مرور کردهایم.