سفری بود به يکی از کشورهای اروپای شرقی، و ناگهان در ميانهٔ آن طبيعت سرسبز، مجموعهای ساختمانی ديديم از دور، با واحدهای پرشمار، اما دلگير و بدون تزيين و کجوکوله. معلوم بود که برای شبيه کردن ساکنانش به همديگر ساخته شده، و اين که فکر نکنند برای خودشان کسی هستند. يکی از همراهان به آن بيغولهٔ عظيم اشاره کرد و پرسيد: اينجا کجاست؟، و راهنما فقط يک کلمه گفت: کاميونيست...
اما شما آن آبشار خروشان رهاشده از پشت سد نمای آخر دکتر ژيواگوی پاسترناک/ بولت/ لين را يادتان مانده و میدانيد هيچچيز نمیتواند طبيعت بشر، و ذوق و استعداد و سليقهاش را، و ميلش بهجاهطلبی و بزرگی را کاملا منکوب کند و از بين ببرد. پس «جزيرهٔ گنج» اين شماره را گذاشتهام برای چندتا فيلم که در سالهای حکمرانی حزب کمونيست در اتحاد جماهير شوروی، توليد شدند؛ فيلمهايی عموما محصول دورانهای «آب شدن يخها»، در فواصل طولانیتری که امکان ساخته چنين آثاری وجود نداشت. آثاری تا حد امکان دور از پروپاگاندا، که سازندگانشان سعیشان را کردهاند تا روزگاری که ديگر آرمانهای حزب، چندان خريداری ندارد؛ باز هم دلپذير و ديدنی باقی بمانند....