فرانس حکایت زن جوان و زیبایی است که در حرفهٔ خود (به عنوان گزارشگر و مجری خبر تلویزیون) در اوج شهرت و محبوبیت است. اما سلسله حوادثی طی مدتی کوتاه به سقوط و پایان یک ستاره منتهی میشود. انتخاب نام شخصیت اصلی (با نقشآفرینی لئا سیدو) برای فیلم، در کنار نشانهها و ارجاعهای متوالی در فیلم، گویی اشارتی گذرا بر وضعیت کنونی فرانسه هم هست؛ کشوری زیبا و موفق، گل سرسبد مجامع جهانی که با مشکلات داخلی بسیار رو به زوال میرود.
فرانس در اوج موفقیت است که اتفاقات کوچکی سر راهش سبز میشوند. یک تصادف غیرعمد با جوان مهاجر عربتباری او را به حاشیه میبرد. این حادثه مشکل حادی به نظر نمیرسد و قاعدتاً باید با کمک مالی به خانوادهٔ فقیر پسر مصدوم، چند قطره اشک مقابل دوربینهای خبری و چند جملهٔ احساسی در توییتر رفع و رجوع شود. اما این تازه سرآغاز حوادث دومینوواری است که فرانس را به حضیض ذلت میرساند، و در ادامه راز گزارشهای جعلیاش از مناطق جنگی طی یک اشتباه لپی فاش میشود. فشارهای روانی فرانس به اوج میرسد، در حالی که در خانه و خانوادهاش هم اوضاع مساعد و بهسامان نیست. فیلم در واقع حکایت روند تدریجی سقوط یک ستارهٔ تلویزیونی، در روزگار سلطهٔ شبکههای خبری تلویزیون است. آن هم در زمانهای که گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی، خانهٔ سلبریتیها را شیشهای ساخته است.