در سینمای آپیچاتپونگ ویراستاکول، مرز میان واقعیت و خیال از بین میرود و این فیلمساز تایلندی با پیروی از احساسات و شهودش جهانی خلسهوار را پدید میآورد که در آن از زندگی به مثابه یک امر مقدس یاد میشود که در همهحال میبایست شکرگزارش بود و این نوع نگاه او را به متفاوتترین همهخداانگار سینمای امروز تبدیل میکند. در تمام آثار کوتاه ویراستاکول، ارواح مردگان به دیدار انسانهای مدرن میآیند تا پلی بین طبیعت (جهان هستی) و جامعهٔ بشری ایجاد کنند و این ارواح بهوضوح بر سیر وقایع و اتفاقات جهان مادی تأثیرگذارند. منطق روایی پیرنگ چندخطی آثار او ریشه در رئالیسم جادویی دارد و دنیایی واقعی با روابط علت و معلولی خاصی را به تصویر میکشند که در آن قصهها ناگهان قطع میشوند، حوادث گاهی تکرار میشوند و شخصیتها مدام به دور خود میچرخند تا به این ترتیب الگوی روایی منحصربهفردی را خلق کنند که همراهی با آن برای عموم فیلمبینها سخت و دشوار است.