دامون قنبرزاده

تباهی...

نقد فیلم «عنکبوت»

17 اسفند 1400

تیتراژ شروع فیلم بسیار فکرشده است؛ دستی (که بعداً متوجه می‌شویم متعلق به شخصیت اصلی داستان است)، گچ می‌سازد و آن را به دیوار می‌مالد. بعد شره‌های گچ از سطح دیوار به پایین سرازیر می‌شوند و سعید، با ماله‌ای از سرازیر شدن این شره‌ها جلوگیری می‌کند. اگر از داستان خبر داشته باشیم یا بعد از پی بردن به ماجرا دوباره به این تیتراژ برگردیم، معنای پنهان این صحنه برای‌مان آشکار می‌شود؛ شره کردن قطره‌های گچ از روی دیوار شبیه شره کردن قطرات خون است و سعید که سعی می‌کند جلوی این سرازیر شدن‌ها را بگیرد، انگار مشغول پنهان کردن خون‌هاست. این شروع توفانی و جذاب، خبر از فیلمی فکرشده می‌دهد. حکایت زندگی سعید حنایی و قتل‌هایی که مرتکب شده، در دستان اکتای براهنی (نویسنده) و ابراهیم ایرج‌زاد (کارگردان) تبدیل به واکاوی شخصیتی می‌شود که زیر فشار تعصب، جهل، خرافات و البته افکار مادرش، له شده است.

از همان صحنه‌های اول، وقتی سعید ناخواسته بین دو زن مسافر روی صندلی عقب اتومبیل قرار می‌گیرد (که به‌شدت هم معذب است و هنوز به مقصد نرسیده پیاده می‌شود)، کاملاً در جریان قرار می‌گیریم او انبانی از افکار ناراحت‌کننده را حمل می‌کند. افکاری که آدم‌هایی در طبقهٔ اجتماعی او، بیش از طبقات دیگر جامعهٔ ما درگیرش هستند و دلیلش هم ریشه‌داری باورهایی‌ست مخلوط‌شده با سنت و تعصب و جهل که در ذهن و گوشت و خون آدم‌ها رخنه کرده است.

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.