شاکلهٔ یکی از جذابترین سریالهای دوران ما الگوی مکبث بود؛ فرانک آندروود و کلیر عالیترین مقام دولت را سرنگون میکنند تا قدرت را به دست بگیرند، موفق میشوند و این قدرت شوم همچون خنجری در انتظار موقع مناسب میماند تا بر زوج خانهٔ پوشالی فرود آید. فریبندگی قدرت میتواند ویرانگر باشد، و ازدواج فرانک و کلیر قراردادی بین دو گرسنهٔ سیریناپذیر قدرت است. فرانک آندروود همچون دکتر فاوست در ازای رسیدن به اتاق بیضی کاخ سفید روح خود را به شیطان میفروشد و از آن پس دور و برش سوتوکور میشود، خیال کشتن همسرش را در سر میپروراند، اوهام و اشباح بر او مسلط میشوند، دست به اعمال ناشیانه میزند، و سرانجام از تخت میافتد. خانهٔ پوشالی نهفقط الگو و برخی دیالوگهای مهمش که شکستن دیوار چهارم را از شیوهٔ مونولوگنویسی شکسپیر گرفته بود (دیواری نامرئی که بین تماشاگر و بازیگر است و فرانک آندروود در مستقیم حرف زدن با تماشاگر آن را میشکند). فیلمها و سریالهای بسیاری با الهام از اثر جاودانهٔ شکسپیر پدید آمده که به درجات مختلفی به درونمایه یا رویدادهای آن برگشتهاند. با این حال چه در بین اقتباسهای سینمایی و چه بین اجراهای عینی متن در سینما و تلویزیون معدودی موفق شدهاند به تصویری همان قدر مهیب که نمایشنامه میدهد برسند.