متمرکز شدن روی پروندههای قضایی در سینمای جهان (بهویژه آمریکا) جا افتاده و تبدیل به نوعی ژانر با عنوان «سینمای دادگاهی» شده است. البته سیستم قضایی این گونه کشورها و شکل رابطه قاعدهمند و تعریفشده وکیل با این تشکیلات، جاذبههای مضمونی و نمایشی خودش را دارد که متأسفانه در جامعه ما و فرهنگ نوشتاری و ژورنالیستی جاری در آن (در قالب رُمان و سلسلهمقاله و...) جایگاه حرفهای پیدا نکرده است. مقایسه کنید حجم انبوه رُمان و قصههای نویسندگانی چون استیون کینگ و جان گریشام در زمینه پروندههای حقوقی و کیفری که تعداد قابلتوجهی از آنها در سینما مورد استفاده قرار گرفتهاند، با سهم بسیار ناچیز ما از این حیث در حوزه سینما و داستاننویسی. مثلاً بجز چند مورد استثنا از قبیل پروندههای قتل پدرام تجریشی و همسر ناصر محمدخانی و بعضی از قتلهای معروف سریالی، چه تعداد از پروندههای مهم جنایی یا مرتبط با مفاسد اقتصادی و شبکههای باندی و... اختلاس و کلاهبرداری و نیز پروندههای جنایی رسیدگیشده از سوی قضات شناختهشدهای چون محققی، گودرزی، شاملو، عزیزمحمدی و... به صورت مستند یا داستانی ساخته شدهاند؟