به صورت بسیار اتفاقی، این فرصت نصیب من شد تا بیرو را در شب صعود ایران به جام جهانی قطر تماشا کنم. در شرایطی که تیم ملی بدون حضور علیرضا بیرانوند در ترکیب اصلی، عراق را شکست داد و صعود خود را به جام جهانی قطعی کرد، فیلمی دیدم درباره ستاره تیم ملی در جام جهانی قبلی و دروازهبان تقریباً ثابت تیم ملی فوتبال ایران در سالهای اخیر.
بیرو، داستان زندگی علیرضاست از چهارده تا هجدهسالگی. سختیهایی که کشید تا بتواند با وجود مخالفت خانواده و با وجود سختیهای فراوان، مسیرش از محل زندگی تا تهران را طی کند. سختیهایی که بهخوبی در فیلم به تصویر کشیده شده و مسیر حرکت و تبدیل شدن یک نوجوان آیندهدار به یک قهرمان را به نمایش گذاشته است. فیلم کوشیده بر مبنای خاطرات سنگربان تیم ملی، دشواریهای او در سال اولش ورودش به تهران را به نمایش بگذارد. تلفیق خاطرات او با ضرورتهای فیلمنامهنویسی و قهرمانسازی و ضدقهرمانسازی از چهرههای فوتبال پایه - که چندان برای بینندگان عادی شناختهشده نیستند - روایت را پیش میبرد اما نقطه قوت کار، به تصویر کشیدن دقیق زندگی حاشیهای بیرانوند است. تلاش او برای امرار معاش و جا افتادن در مشاغل حاشیهای - کارگاه دوزندگی، رستورانداری، کارواش، رفتگری - و همچنین صحنههای جالب از زندگی خوابگاهی او، حاوی لحظههای بسیار تلخ و شیرینی است.
عکس: حمید جانیپور