بدون قرار قبلی، بر خلاف فیلمهای پیشین بهروز شعیبی که شامل موضوعاتی مانند قصاص (دهلیز)، اعتیاد (دارکوب)، گسستهای درونسازمانی یک تشکیلات سیاسی (سیانور) و مفاسد اقتصادی (روز بلوا) بودند، موضوع ملتهب اجتماعی ندارد و اگر هم التهابی در بر داشته باشد، معطوف به دامنههای درونی شخصیت اصلی داستان (یاسمین) است که از حال به گذشته نقب میزند و مسیری طولانی را میپیماید تا به یک کنجکاوی دیرین درباره پدرش پاسخ داده شود. این مسیر، شامل سه شهر برلین، تهران و مشهد است و فضای فیلم هم متأثر از این سه محل، رفتهرفته جایگاه آرامی مییابد؛ بهویژه شهر آخر که متأثر از نامش، به جایگاهی شهودی نزدیک میشود. یاسمین در این طی طریق، در مواجهه با افراد و موقعیتهای مختلف، خیلی آرام و بهتدریج، رابطه مبهم خود را با گذشتهاش بازآفرینی میکند.
عکسها از: امید صالحی