حامد صرافی‌زاده

بدون اخلاق هیچ شانسی وجود ندارد

گفت‌و‌گو با بوُدِن اسلاما، کارگردان چک

25 آذر 1400

سال گذشته، در شصت‌وچهارمین جشنوارۀ لندن، تماشای دو فیلم نظم نوین (میشل فرانکو) و دیار سایه (بودن اسلاما) به طرز غریب و درد‌آوری برایم به تجربه‌ای تلخ، تکان‌دهنده و هولناک بدل شد. در هر دو فیلم حسی رعب‌آور جاری بود، همچون یک سیلی هشداردهنده. نظم نوین قصه‌اش با یک شورش مردمی در مکزیک معاصر شروع می‌شد و دیار سایه روایت روزگار ناآرام و ملتهب یک دهکده در زمان جنگ جهانی دوم بود اما هر دو به‌نوعی تحولات و پیامد‌های - گویی - گریزناپذیر، خشونت‌بار و بی‌انتهایی را در پس تغییرات سیاسی و دست به دست شدن قدرت به تصویر می‌کشیدند؛ تصویری نزدیک و آشنا و ملموس. در این روزها که نشانه‌های آتش خشم و انتقام و کینه و تهدید از یک سو، و استیصال و ترس و خمودگی از سوی دیگر در فضای مجازی و حقیقی پیداست، احساس کردم که تماشای این دو فیلم برای تک‌تک ما و مدیران جامعۀ ما ضروری است و همین شد که خواستم شنوندۀ صحبت‌های سازندگان آن‌ها باشم. برخلاف میشل فرانکوی مکزیکی، بودن اسلاما با همان نخستین ایمیل از گفت‌وگو استقبال کرد و حتی مجموعه‌ای از ساخته‌های پیشینش را نیز در اختیارم گذاشت. پس از تماشای آن فیلم‌ها بود که متوجه شدم او فیلم‌ساز بسیار شناخته‌شده‌ و شاخصی در سینمای چک، و دیار سایه در مقایسه با فیلم‌های قبلی او اثر بلندپروازانه‌ای است. دیار سایه با الهام از یک کشتار دسته‌جمعی در جنگ جهانی دوم، دربارۀ روستایی خیالی در مرز اتریش و چکسلواکی (سابق) است که تصمیم ساکنانش در مواجهه با پیشروی و اشغال نازی‌ها و پس از آن ورود متفقین پیامدهایی وخیم در روابط انسانی و اجتماعی را به همراه دارد. فضای تیره و پرمحنت و سرشار از خشونتی که فیلم‌ساز در دل چرخۀ معیوب انتقام که هر چیز انسانی را قربانی خودش می‌کند به تصویر کشیده، نقطۀ شروع گفت‌وگوی دوساعتۀ ما دربارۀ این فیلم و باقی آثارش بود که متن کامل آن در نسخۀ مجازی مجله منتشر شده است. از خانم‌‌ها کیانا حسینی و طناز مظفری که مرا در ترجمه، تلخیص و ویرایش این گفت‌و‌گو یاری کردند تشکر می‌کنم.

حامد صرافیزاده

  • فیلم‌های شما تا پیش از دیار سایه، نمایش گسترده‌ای در انگلستان نداشته‌اند و با تماشای دیار سایه فکر کردم با کارگردان جدیدی آشنا شده‌ام. نمی‌دانستم که شما در بین ده کارگردان برتر چک در فهرست IMDB هستید و تا قبل از سال ۲۰۱۲ تقریباً هر سه سال یک‌ فیلم می‌ساختید اما پس از آن فعال‌تر شدید و سه سریال تلویزیونی و یک فیلم دیگر غیر از این فیلم تا سال ۲۰۱۷ ساخته‌اید. در جایی خوانده بودم که پیش از دیار سایه می‌خواستید فیلمی دربارۀ قدیسی در قرن دهم بسازید که نشد.

آن سریال‌های تلویزیونی برای من سرمایه‌گذاری معنوی به حساب نمی‌آیند و ساختن فیلم از همه چیز برایم جدی‌تر است. همیشه خودم را یک فیلم‌نامه‌نویس هم می‌دیدم؛ البته پیش از دیار سایه. وقت زیادی را صرف نوشتن می‌کردم و در نتیجه فیلم‌های کم‌تری هم ساخته می‌شد. دربارۀ پروژۀ «سنت آدالبرت/ وُیجِش» باید بگویم که حدود سی سال به این فیلم فکر می‌کردم. من خیلی مذهبی نیستم اما با برخی مفاهیم مسیحیت بسیار ارتباط برقرار می‌کنم. سنت ویجش زمانی که هیچ‌کس واقعاً مذهبی نبود، از همین کشور آغاز کرد. چون ابتدای ظهور مسیحیت در کشورمان بود و او در آلمان درس خوانده و یک روشنفکر بود و با بسیاری از اشراف و روشنفکران زمان خود ارتباط داشت. او اولین اسقف پادشاهی چک بود که هیچ‌‌کس نمی‌خواست پیرو قوانینش باشد. می‌خواستم این داستان را تعریف کنم تا به مردم معاصر نشان دهم که این شخصیت شکننده و روشنفکر چه‌گونه در آن زمان علیه جامعه‌ای بی‌رحم، بسیار پراگماتیک و بی‌تفاوت نسبت به جنبش‌های معنوی، جنگید.

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.